۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

يــــــــادش بخيـــــــــر!!









گذري بر خاطرات




امشب كه چه عرض كنم امروز!نهم شهريور 88!ساعت 2:25
پشت ميزم نشسته ام...درست در همون حالت اون روزها...با اين تفاوت كه ديگه سكوتي اين وقت صبح نيست!
در حال مرور خاطرات هستم و درست مثه همون روزا آهنگ هايي رو هم كه واسم پر از خاطر است رو گوش ميدم!
آرامش نسبي خاصي تقريبا حكم فرماست و اما نميدونم چرا ضربان قلبم غير عاديه...؟؟
مور خاطرات دوست داشتني همراه با سنگيني خاصي كه به سبب حوادث بعدش رخ داده
چه روزايي بود؟؟من پشت همين ميز مينشستم و در انديشه هاي سبـــــــز روزهايي رو سپري ميكردم
چه روزهايي بود كه تو همين اطاق بحث هايي داغ بود و سو سوي چراغ اميـــــــــدي روشن!!
چه روزهايي بودكه همين جا انديشه هايي در حال شكوفايي!
چه روزايي بود كه به فكر رشد...شكوفايي...دستيابي به آنچه آرزومندش بوديم...در انتظار بهــــــار!
چه روزايي بود كه فعاليت ميكرديم...بحث ميكرديم...تلاش ميكرديم...نميگم خستگي نداشت...داشت ...اما خستگي به اين معناي الآن..!!نــــــــه...نداشت...به معتاي واقعي خسته نميشديم
چه روزايي بود كه ياد گرفته بوديم بهم اعتــــــماد كنيم
چه روزايي بود كه بي رقيب بوديم
ميبيني؟؟؟؟؟بـــــــــــهار نديده به خزان رسيديم!!چـــــــــــرا؟؟كجاي كار ميلنگيد؟؟اشكال كجا بود؟؟اين امتحانه؟؟چـــــــرا اينقدر سخته آخه؟؟
ما كه مردود نشديم اما قبوليمون رو خط بطلان كشيدن به ناحق....باشد كه در پيشگاه حـــــــق سربلند باشيم...امــــــا حال؟؟
وايي...چه روزهايي بود؟؟آخ آخ ياد اون شبا بخــــــــير! ياد شب زنده داري ها بخــــــــير..
ياد اون كـــل كـــــل ها بخــــــــير...ياد همه ي اون قشنگي ها بخــــــــير
ياد اون شبه آزادي نسبي زودگذر بخــــــــير....ياد دوستان خـــــــوب و صميمي بخــــــــير...ياد اونايي كه بودن و حـــــال نيستن بخــــــــير
يــــــــاد........بخـــــــــــــــــير
ياد ستادها...آدماش...ياد بحث هاي داغ سر كلاس ها...ياد اون وقت هايي كه شب و از روز نميشناختيم بخــــــــير!!ا
ياد اون وقتايي كه از چند طرف درگير درس ها بودم و هم درگير بحث ها و... بخــــــــير
ياد اس ام اس ها...تحليل ها...دلداري ها...همه و همه بخـــــــــــير..!!ا
يادمه وقتي خيلي زير فشار بودم...خسته ميشدم...واسه آروم كردن خودم...واسه اينكه حرفايي كه نميتونستم بنا به دلايلي اينجا بيان كنم ميومدم كه تو نت تخليه بشم!دوستام گاهي اوقات دعوام ميكردن...آخه قول داده بودم مدتي نباشم....!!!
ياد اون وقتا هم بخير....همون زمانايي كه يواشكي ميرفتم وبلاگايي كه دوست داشتم رو ميخوندم و نميتونستم جلو خودم رو بگيرم كه نظر ندم!!!!!ياد اونا هم بخيــــــــــــر
آي آي آي!كه الان بايد مهر سكوت بر لب زد...ناچــــار به سكوت در خيلي از موارد!
آي آي كه الان بايد به ظاهر خاموش بموني تا واسه تحقق انديشه هات مشكلي پيش نياد و ...!!1
سلامت را نميخواهند پاسخ گفت....سرها در گريبان است....كسي سر برنيارد كرد ...پاسخ گفتن و ديدار ياران را....نگه جز پيش پا را ديد ..نتواند.....كه ره تاريك و لغزان است!!!ا
و زماني شده است كه سال هايش جز خزان فصلي دگر را ندارد!
زماني شده است كه اعتــــماد را جايي نيست
عدالت و حـــق تنها يه لفظ زيباست و حجابي براي ناحقي ها و بي عدالتي
آنجايي كه بايد داد ستاند....بيداد حراج كرده اند!!ا
راستي ها در سينه پنهان و سياهي و تباهي و تزوير و دروغ و....آشكارى!!ا
اعتقادات ديني و عميق مردم به بازي گرفته شده و جايگاه اصلي و حقيقي اش متزلزل...به سبب ناداني عده اي!!اين يعني فاجعه اي در كنار فجايعي ديگـــــــر!!
و بدتر از همه اينكه آرماني ديده ميشه اوضاع از نظر عده اي از عزيزان....و اين جاي تاسف داره
.....
دهان دخـــتــــــــر زيبا تهي ز دندان است
كه هر شكسته دندان بهاي يك ناناست
هيچ كس فكـــــــــر نكرد كه در آبادي ويران شده ديگر نان نيست
مردم شهـــــــــر بانگ برداشته اند كه چرا سيمان نيست
و كسي فكر نكرد كه چرا ايمـــــــان نيست
و زماني شده استكه به غير از انســـــان...به غير از انســــــــان هيچ چيـــــــز ارزان نيست!!!!ا

يا حــــــــق
ساعت اتمام...3:56 سحرگاهان

9 نظرات:

ســــــــاجده گفت...

سلام
اولا خيرمقدم عرض ميكنم خدمت دوستان
بعد اينكه بلاگفا يه كار ريزه ميزه باهاتون داره
حالا ميخواين تعريف كنين...انتقاد كنيد...تكذيب كنين
هرچه دل تنگت ميخواهد...ديگه نميدونم والا هر كاري ميخواي ميتوني تو اون پست آخري انجام بدي
و بنده جواب ميدهم
از اين فرصت ها ديگه پيش نميادااااااا
به اين آدرس:
http://sajijoon.blogfa.com/
بله...من الله التوفيق

الهام گفت...

***

سلام ساجده عزیزم

ورودت رو به بلاگ اسپات تبریک می گم و امیدوارم که همیشه شاهد حضور قشنگت باشیم !

.................................

از خاطرات گفتی ، از شب هایی که پر از امید و هیجان بود ، ولی برای من شکل دیگه ای داشت ، و خوب یادمه روز بعد از انتخابات ، پشت همین میز ، جلوی همین کامپیوتر ، دستی که می لرزید ، چشمانی که خیس بود ، اندامی که سرد بود ، با اون کاپشن قرمز رنگ توی اون گرما ...


کاش هرگز هیچ چیز نبود جز سپیدی ...




***
Elham
***

الهام گفت...

***


حظه ای که ایستاده باشم ، با کوله باری از ناامیدی ها ، بر سر هزار راهی از نرفته ها ، با خدایی که فراموشم کرده است ، شک نکن آن روز باید تابوت هدیه ام کنی !!!









***
Elham
***

kabk22 گفت...

به نام پروردگار آزادی
درود بر شما دوست عزیز
اول مطلبمو با تبریک گفتن روز بلاگ نویسی به شما شروع می کنم...
بعدش یه خواهش دارم...
اگه به یکی از بلاگ های من سر زده باشی می بینی با یه مسئله رو به رو شدم که راهش فکر می کنم عوض کردن بلاگم و کمی صدا مو پایین بیارم تا صدایی باشه برای فریاد زدن مججد...
حالا خواهشم اینه شما بلاگ جدیدمو با در نظر گرفتن این مسئله ای که برای من پیش اومده در یک پست به روز در صفحه اولتون با تشریح مختصری از بلاهایی که فقط بر سر بلاگ هام اوردن به بازدید کننده هاتون معرفی کنید...
اینم در نظر بگیرید که بعد از این که خبر قبول کردن این درخواست من از شما و قرار گرفتن روی بلاگتون رو دادید من هم در یک کار مشابه از شما روی بلاگ به خاطر این لطفتون با قرار دادن لینک مستقیم و... تشکر می کنم.
اینم بلاگ هایی که...
http://KABK22.blogfa.com
http://KABK22.blogspot.com
پیشاپیش از لطف احتمالی شما آزادی خواه غزیز به خاطر این لطفتون تشکر می کنم.
خبرشو بی زحمت بدید... چه موافق انجام دادنش بودید چه موافق نبودید
داشت یادم می رفت لینک منو به این آدرس: http://www.kabk22.blogsky.com بی زحمت تغییر بدید...
به امید آزادی
موفق و پیروز باشید

ب.ن.ف.ش.ه گفت...

ساجده؟یادش به خیر.
یاد اون روزایی که تو هر دانشکده ای هر روز 1000 تا برنامه بود و من نمی دونستم باید درس بخونم یا تو گردهایی های سیاسی شرکت کنم؟
یادش به خیر حرفهای اساتید
یادش به خیر بحث ها و کل کل ها
یادش به خیر امید و اعتماد
یادش به خیر ایران آباد و آزاد
یادش به خیر
ساجده تا حالا اگه درس می خوندم واسه این بود که بتونم واسه کشورم مفید واقع بشم
ولی الان نمی دونم باید واسه چی درس بخونم؟
واسه خودم؟
واسه مدرک؟
واسه رفتن به اونور؟
دلم گرفته
خیلی زیاد
نمی دونم روز اولی که میرم دانشگاه قیافه بچه ها و استادا چه شکلیه؟
حیف

ب.ن.ف.ش.ه گفت...

راستی ببخشید دیر شد عزیزم
زودتر از اینا باید میومدم
ولی این روزا...
چی بگم؟

و اما مهر (مهرداد قربانی) گفت...

با تبریک

نویسنده مهمان گفت...

این نیز بگذرد

ناشناس گفت...

Nemidanam az koja wa chegone shroo konam
cheghadr ziba wa ba kholouse niyat
cheghadr rahat wa rok neweshti engari baraye yek dost ya yek ashna minewisi ,Ghalmet rawan ast az del neweshti be delam neshast,diwaneam kardi hamishe be fekre jawanane Iran,vatanam hastam wali shoma banwane jawan yek chize digari hastid ke donya bayad az shoma yad begirad va baese eftekhr iran zamin hastid.

ارسال یک نظر

برای اینکه در بخش نظرات آن روز ها شریک شوید ، ساده ترین راه انتخاب نام و آدرس اینترنتی است ،

................
اين جمله كه گفته ام فسانه است
با تـــو به سخن مرا بهانه است

ممنون از همراهي ات دوست عزيزم
ســــاجده