۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

و اما عشق


و اما عشق
حلاج را پرسیدند عشق چیست؟؟
گفت امروز بینی و فردا و پس فردا
اول روز بکشتند و دیگر روز بسوختند و سوم روز به باد بردادند!!عشق این است
.
.
مرا گفت عشق را تعریف کن!
گفتمش: عاشق نبودم.
گفت:محال است...بخوان !به نام عشق بخوان
گفتم:رسم خواندنی که خواهی ندانم!
گفت :بنگار...عشق را بنگار
دستم لرزید!گفتم:قلم روان ندارم!
گفت: برای نگاشتن قلم نیازی نیست...بر دل نویس....
گفت:آنچه از دل برآید بر دل نشیند
گفت:سر ناگفته باز کن
در آن لحظه: دل لرزید....دست ترسید....اشک لغزید
دگر بار گفت:بازگو
گفتم:بهانه
گفت:بی بهانه!شجــــــــاعانه
گفتم:جســـــــارت
گفت:شجــــــــاعت
گفتم: پس غرور؟؟
گفـــــت: خشوع
گفتم:نوایم؟
گفت:بی نوایی
گفتم: صدایم؟؟
گفت: بی صدایی
گفتم: مرا استــــــاد باش!
گفت: تو خود بر خود استــــــــاد باش!!
گفت: دیدی؟/
آهسته گفتم: فکر کنم دیدم!!
گفت : به چه؟؟
گفتم: به دیده
گفت: به کدامین؟؟
گفتم: به دو دیده ی ظاهر
گفت: نادیدنی ها دیدی؟؟؟؟؟؟
گفتم:.....نه!!چیزی نگفتم...جوابم سکوت بود!!سخنی برایم نمانده بود
گفت:: درس اول و آخـــــــــر از من!!به دیده ی دل بنگر....آنگـــــــاه اسرار نهان آشکار خواهد شد
خود را در قالب دیگری گذار و به دیده آن نیز بنگــــــــر...
گفت و گفت و گفت .....گفت و رفـــــــــت
سفر آغاز کردم
به کوی دل سفر کردم...
اول بار نیافتم....به پشت سرای دل رفتم...رفتم و دفتر عشق باز کردم...خواندن آن در حد فهـــــم آغاز کردم
خـــــواندم وفا......دیدم جفـــــا
خـــــواندم حــــــق....دیدم نا حق
خـــــواندم رحم....دیدم بی رحم
خـــــواندم مهــــر....دیدم بی مهــــر
خواندم......نه دیگر توان خواندن نبود!!دیده دریا شد...اشک جاری شد...سیل راهی شد!
سرای دیده دل باز شد!نادیده کمی آشــــــــکار شد
به چشم دل دیدم جفـــــا....کردند وفـــــــا
دیدم ناحق...رسیدند سرآخـــــــر به حق
دیدم...
.
.
اما نه باز ندیدم آنچـــــــه خواستار دیدنش بودم
به دنبالش گشتم...به هر سو نگاه کردم نیافتمش...بر سر کلاسی بودم که استادی نبود...رفته بود...
استاد من بودم...شاگرد من بودم...اول من بودم...آخــــــر هم من بودم
سوال بی جواب....کلی سوال بی جواب
باز گفتم:عشـــــــق چیست؟؟؟
گفته شد:
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود
جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکارا گردد
هرکس که نه عــــــاشق است رد خواهد بود
.
.
.
و اما....رد شدم!!!!
تمــــــــام

1 نظرات:

الهام گفت...

***


وای چقدر این وبلاگ قشنگه ، چقدر خوشکله ، ساجده تو (!) چقدر هنرمندی !

بیا به منم یاد بده !!!!


راستی چقدر شبیه مال منه !!! وینک

خب معلوم می شه سازندش استعدادش زیاد نبوده !!



....................................

راستی این پستت هرچی بگم عالیه کم گفتم !
فرهیخته ! ادیب !

موفق باشی !!!


***
Elham
***

ارسال یک نظر

برای اینکه در بخش نظرات آن روز ها شریک شوید ، ساده ترین راه انتخاب نام و آدرس اینترنتی است ،

................
اين جمله كه گفته ام فسانه است
با تـــو به سخن مرا بهانه است

ممنون از همراهي ات دوست عزيزم
ســــاجده